لیانالیانا، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

لیانا

بدون عنوان

این روزا دیگه روزای انتظاره!!!!!!!! الان دیگه باید واسه به دنیا اومدنت خودمو آماده کنم. کوچولوی من دیگه کم کم داری بزرگ و بزرگتر می شی... شکم مامان رو خیلی بزرگ کردی و کلی ترک انداختی... شبا هم که بیخیال مامان نمی شی. میدونی اگه نذاری این شبا بخوابم بعد از تولدت هم خواب ندارم مامان جونم. توی این هفته یا هفته آینده جشن سیسومنیت رو می گیریم. البته من زیاد به این جور جشن ها اعتقاد ندارم، اما خب عزیزجونه دیگه. بس که دوستاش ازش میخوان دعوتشون کنه اون بنده خدا هم چیزی نمی تونه بگه. بالاخره بعد از کلی گشتن تونستم آلبوم دوران کودکی واست بخرم. هنوز ندیدمش اما امیدوارم دخترکوچولوم وقتی بزرگ شد بپسنددش... ...
16 آذر 1393

بدون عنوان

دیشب بالاخره رفتم واسه اتاقت موکت خریدم. بین پارکت و موکت مونده بودم، اما خب چون موکت گرم تر و قشنگ تر بود موکت رو انتخاب کردم. عزیز جون و آقاجونت با من اومدن اما بابایی نتونست بیاد آخه باید می رفت سر کار!!!! بالاخره بعد از کلی راه رفتن یه موکت فیروزه ای قشنگ واست انتخاب کردیم... فکر کنم عزیز جون و آقا جونت رو خیلی اذیت کردم بس که از مغازه به اون مغازه بردمشون. یادت باشه همیشه ممنونشون باشی، چون هیج جا مامانیت رو  تنها نذاشتن... کوچولوی من دوست دارم ...
8 آبان 1393

start

لیانای مامان عزیز دلم امروز یعنی سه شنبه 93/8/6 تصمیم گرفتم واست وبلاگ درست کنم این اولین مطلبی هست که روی وبلاگت میزارم... شما هنوز خیلی کوچولویی! حتی کوچک تر از اونی که فکرش رو بکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! الان توی شکم مامانی و گهگاه ابراز وجود می کنی گلم... امروز اگه اشتباه نکنم 29 هفته داری یعنی یه چیزی حدود 7 ماه ...؟ دیروز صدای قلبتو گوش کردم همچنان آروم و ناز میزد!!!!! این روزا تنها درگیریم آماده کردن اتاقته. فعلا فقط اتاقت رو رنگ زدیم؛ الان هم خیلی درگیر انتخاب رنگ موکت اتاقت هستم. امیدوارم از انتخاب هامون راضی باشی!!!!!!!!!!! ...
6 آبان 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به لیانا می باشد